ارسال کننده: محمدامین جوانپور
عوامل مؤثر و مفید و جهتدهنده در زندگی انسانها بسیار زیادند، اما عادت، از جمله یکی از تأثیرگذارترین عواملی است که انسان را به مسیر خود رهنمون کرده و به انجام کاری که بدان خو کرده است وا میدارد. صفات و عادات گرچه اکتسابی بوده و بر اثر تمرین و ممارست در ضمیر انسان ریشه دوانیده و رنگ عادت به خود میگیرد ولی مانند صفات ذاتی و تمایلات طبیعی از نیرو و اقتدار بهرهمندند.
خواستگاه عادات خوب و بد یا هنجارها و نا هنجارها رسول اکرم -صلی الله علیه وسلم- میفرمایند: «کل مولود یولد علی فطرة الإسلام فابواه یهودانه او ینصرانه او یمجسانه»؛ هر نوزادی بر فطرت پاک اسلام به دنیا میآید، اما بعد از ولادت، والدین او، او را یهودی یا مسیحی یا زرتشتی بار میآورند. در این حدیث اشاره به این شده است که تغییردهنده نهاد توحیدی و ضمیر یکتاپرستی نوباوگان، محیط پیرامون آنهاست؛ چون خوبی و بدی عادات انسانها، تابعتربیتهای اولیه و محیط پرورش آنان است. اگر برنامههایتربیتی در جامعه و محیط زندگی بر اساس پاکی و فضایل استوار باشد انسان گام به گام و به تدریج به خلق و خوی پسندیده عادت میکند و در مسیر خوش بختی و سعادت گام بر میدارد، اما اگر از همان بدو تولد نهتربیت درست باشد و نه محیط پیرامون او سالم باشد به خلق و خوی انحرافی عادت کرده و مایهی تیرهروزی و شقاوت او خواهد بود. دین اسلام برنامه صحیح تربیتی خود را بر اساس احیای نمایلات کریمانه انسانی، و تعدیل غرایز و خواهشهای نفسانی پایهریزی کرده، و از راه مراقبت در انجام فرایض دینی و تمرین وظایف و واجبات عبادی و اخلاقی، پیرامون خود را در کسب عادت پسندیده تقوا و کنترل نفس برای رسیدن به ملکات فاضله اخلاق نیکو تشویق فرموده است و از دنباله روی شیطان بشدت بر حذر داشته است؛ « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ»[1] ای کسانی که ایمان آوردهاید پیروی مکنید گامهای شیطان را، و هرکه پیروی کند گامهای شیطان را بداند که شیطان دستور به فحشا و منکر میدهد. چشمچرانی یکی از دامها و سلاحهای خطرناک شیطان جهت گمراه کردن انسانها و دور کردن آنان از راه خداوند متعال میباشد، زیرا اسلحه آتشین با شلیک باروت و گلوله سربی فقط به حیات دنیوی انسان خاتمه میدهند؛ اما سلاح چشمچرانی گلولههای بیصدا به سوی انسان پرتاب میکند و مایه زیان دنیا و آخرت است. اثرات نگاه حرام نگاه و چشمچرانی، حسد و حسرت و افسردگی و بغض و غفلت از واجبات را به دنبال داشته، و مکر و حیله و نیرنگ و خیانت را در دلها کاشته و رشد میدهد و تا به مقصود خود نرسیده هرگز از پای نمینشیند و سرانجام در دام هرزگی و فساد گرفتار میشود. مصطفی صادق رافعی از کارشناسان امور اجتماعی مینویسد: «نگاه حرام باعث از دست رفتن زمام و کنترل روح و شکست اراده، اختلال فکر و اندیشه انسان میشود.»[2] اسباب و علل زنانی که عفت و حیای خود را از دست داده و با بیحجابی و با تجملات و آرایشهای کاذب و با لباسهای عجیب و غریب و تنک و نازک مد روز خیابانها و بازارها را زینت بخشیده و به رونق هر چه بشتر آنها میافزایند و جوانان را به نظاره و تماشای مفاتن و برجستگیهای اندامهای خود فرا میخوانند و هرزگی را رواج میدهند اینگونه زنان و مردان هرزه بدانند که محاسن زنان چیزی جز وهم نیست. رافعی مینویسد: «همه محاسن و زیباییهای زن گونهای از خیالات و تصوراتی است که از حقیقت برخوردار نیستند و آنچه که حقیقت دارد فقط از نقطه نگاه چشمچران است. اگر زن فتانه است فقط برای مردی حقیقت دارد که شیدای اوست، و ارگ طبیعت به حرف در میآمد، به مردی که فریفته زنان هرزه شده و همیشه از محاسن و مفاتن و افسونگریهای آنان صحبت میکند، میگفت: خیر، اینها حقیقتی جز دلخوشیها و شهوات تو نیست؛ بلکه زینت زن سراسر مکر و فریب و کشکول تمام پیچیدگیها و ناهنجاریهاست؛ زیرا هرچه در نسبت و میزان آرایش و زینت اسراف و مبالغه کرده و تکلف به خرج دهد به همان نسبت به مکر و فریب او افزوده میشود. بنابراین زینت و آرایش صورت و اندام زن در وحشیگری و آشوب و اغواگری مثل ناخن و چنگال و دندان است، البته با این تفاوت که ناخنها و چنگالها و دندانها سلاح وحشیگری و طبع انسان در حال دریدن و است و زینت و آرایش زن سلاحی برای وحشیگریهای غریزه بیداری است که میخواهد بدرد و پاره کند؛ و زنان نباید این مسئله را انکار کنند که زینت اندام او ژاژخایی زیادی است که هرکدام سخنی و پیامی جداگانه برای مردان هرزه دارد.»[3] اینگونه عرض اندام بیبند و بار و به دور از فکر آبروی و ننگ بوده، و باعث میشود جوانان خویشتنداری نکرده و در دام فساد گرفتار آیند، بالا رفتن سن ازدواج و تماشای فیلمهای مهیج و شهوتانگیز و دیدن زنان بد حجاب و نیمهعریان در کوچه و خیابان که خود از ارمغانهای زیانبار تمدن غرب بوده بر فشار طبیعی جنسی جوانان افزوده و آتش غریزه آنان را شعلهور کرده و منجر به تضعیف عفت و اخلاق گردیده، چه بسا که تمام ارزشهای اخلاقی و اسلامی و اجتماعی را نادیده میگیرند. ویل دورانت مینویسد: « تحدید شهوات در جامعه صنعتی که ازوداج را تا سی سالگی به تأخیر میاندازد، امری دشوار و غیر طبیعی مینماید، شهوت ناگزیر سر بر میآورد و کف نفس مشکل میگردد عفت که وقتی جزو فضایل بود و مردود میشود و حجاب و حیا از میان میرود، مردان به کثرت گناهان افتخار میکنند و زنان میخواهند در لجامگسیختگی با مردان همقدم شوند، عشقبازی امری عادی میشود و فحشا رسمی.»[4] آری، مبارزه با شهوات و دوری از چشمچرانی برای هر کس ساده نیست، فقط آن دسته از جوانان میتوانند از فساد و گمراهی در امان بمانند که پایبند سنن اسلامی و وظایف انسانی بوده و در این راه مجاهد کنند و بر شهوات و تمایلات نامشروع جنسی خود مسلط باشند و هویت و شخصیت اسلامی را از دست نداده خود را نبازند و عنان نفس سرکش را هرگز از دست ندهند، و این کار با استمداد از خداوند بسیار ساده است. قرآن مجید میفرماید: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»[5] کسانی که برای (رضایت) ما به تلاش ایستند و در راه (پیروزی دین) ما جهاد کنند، آنان را در راههای منتهی به خود رهنمود (و مشمول حمایت و هدایت خویش) میگردانیم. زمانی که زن فاقد حشمت و حیا باشد و آن را از دست بدهد به بیحجابی و به بیراهه کشاندن مردان روی میآورد و اسرار زنانگی و جسمانی خود را در معرض دید عموم قرار میدهد و شوخ چشم میشود که این همه دلالت بر کمال زیبایی و ظرافت و متمدن بودن او نمیکند بلکه بیانگر بیحیایی و سبکسری اوست. زنان در درون خود فقط در برابر یکی از دو چیز تسلیم میشوند: 1- حیاء 2- غریزه جنسی. اگر تابع غریزه خود باشد بیشرم و بیآزرم خواهد بود؟ اگر تابع حیا باشد و در برابر آن کرنش نشان دهد غریزه خود را کنترل کرده باشد که این زن، همان زن واقعی است که سرمایه انسان است و شایسته شوهر و نسل و انتقال اخلاق کریمانه میباشد. زیرا زن نزد اهل فضل و دانش سنگ بنای کانون خانواده، و دارای مقام و حقوق و احترام خاصی است بهشرطی که زینتبخش بازار و خیابانها و اماکن عمومی و مرتع چشمان هوسبازان نباشد وگرنه خدای نکرده سمبل تحریک غریزه جنسی و هوس هوسبازان خواهد شد و مقصود و هدف مطلوب شیطان از طریق چنین زنانی تأمین میشود که نه شایستگی کانون گرم خانواده وتربیت اولاد را خواهند داشت و نه آن جایگاه ویژه اجتماعی را برای خود حفاظت خواهند کرد. طبع ظریف یاقوتی هر انسان چه زن و چه مرد دارای طبیعتی یاقوتی است که به آن ارزش و بها داده است و تا زمانی که از آن فاصله نگرفته، تمام امور او بر وفق مراد خواهد بود، ولی چون از آن فاصله گیرد نظام امور او مختل میشود و این یاقوت گرانبها چیزی جز «فطرت دینی» نیست. چرا عرض اندام زن ممنوع است؟ وقتی زن با بیحجابی بیرون آید شیطان به استقبال او میشتابد و نگاههای بیگانگان و هوسبازان را به سوی او متوجه میگرداند و سیل انبوه کنایهها و متلکها به سوی او سرازیر میشود، آری! چون جسم افسونگر و زیبای زن به تنهایی خود به خود نغمهها و موسیقیهای خاموشی است که در یک زمان هم گوش از آن لذت میبرد و هم چشم از آن لطفاندوز میگردد و عفت و شرف او در معرض خطر قرار میگیرد و حفظ شرف و عزت و کرامت زن و خانواده هدف اصلی ممنوعیت عرض اندام زن است. و زنی که به تماشای مردان و مردان به تماشای او مینشینند زن زندگی و رازداری و مادری برای فرزندان، و فرد سالم و امینی برای آینده نیست؛ زیرا فاقد شرافت و ادب و عفت است؛ بلکه به تعبیری دیگر شورهزاری بیش نبوده که محصولی جز خس نخواهد داشت. باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید در شورهزار خس ابوالوفاء در شعر «حلم العذاری»- رویای دوشیزگان- میسراید:
ها هما عیناک تغرینی علی شتی الظنون
فیهما بحر و موج و سهول و حزون
و وضوح و غموض واضطراب و سکون
و معان بینات و معان لا تبین
و تهاویل فنون من رشاد و جنون
و اشعات حیاری من منی او من حنین
لیت شعری ای سر خلف هاتیک الجفون
آه ان السر انباعنه ذان الطائران
حینما مالا علی غصنیهما یعتنقان [6] «آری این چشمهایت هستند که مرا به خیالات و دسهای زیادی وا میدارد، در آنها همه چیز، از قبیل: دریا و موج دریا، دشت و زمین سنگلاخ، و وضاحت و پیچیدگی و تعقید، اضطراب و آرامش، معانی آشکار و نا آشکار، و انواع هنرها از عقلانیت و دیوانگی، پرتوهایی سرگردان با انگیزه شهوت یا از فرط شوق و ارادت وجود دارد و یافته میشود. ای کاش میدانستم که چه رمز و رازی در پی این پلکهایت وجود دارد که این قدر جذابیت و کشش و افسونگری دارند. آه! آن راز مرا از اصل حقیقت خود خبر داد که اینها دو چشم دو پرنده عاشق و معشوق (مرد و زنی) هستند که وقتی به شاخههای یکدیگر خم میشوند یکدیگر را در آغوش میکشند.» آیا، جمال زن، بمنزله گنجینهای نیست که قلب زا به دزد تبدیل میکند؟ بله، او از این قوه قهرآمیز و تسلط برخوردار است، به مثابه آهنربایی است که بدون حرکت برادههای آهن را به سوی خود جذب میکند. زن بیحجاب اینگونه است چنان نیروی جاذبهای دارد که بدون اراده کارهای با اراده را انجام میدهد که دیدن او اولین کار اوست. بنابر این زنان از بیحجابی و نمایش زینت و لباس خود به شدت پرهیز کنند زیرا هر چند که قصد فریفتن مردم را نداشته باشند اما این کار بدون اراده هم انجام میشود. و زینت و لباس، جسم و بدن او را، و بدن و لباس به اتفاق هم زن را در معرض نمایش و نگاه دیگران قرار میدهند! آنگاه معرکه گرم میشود. و این به نمایش گذاشتنها بیانگر این است که زنان و دختران جوان مفاد این آیه «ولا یبدین زینتهن[7]» راترک کرده و از آن روی گردانیدهاند. اسلام و مبارزه با چشمچرانی اسلام توجه و عنایت خاصی به حفظ عفت و شرف زن و خانواده و طهارت جامعه اسلامی از بیبند و باریها نشان داده و اسباب و علل آن را ممنوع قرار داده است تا مسأله به جاهای باریک و خطرناک کشیده نشود. ببینیم قرآن برای مردان و زنان بطور مساوی چه دستور داده است: « قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (30) وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوْ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الإِرْبَةِ مِنْ الرِّجَالِ أَوْ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[8]؛ (ای پیغمبر!) به مردان مؤمن بگو: (آنان موظفند که از نگاه به عورت و زینت نامحرمان) چشمان خود را فرو گیرند، و عورتهای خویش را (با پوشاندن و دوری از پیوند نامشروع) مصون دارند، این برای ایشان زیبندهتر و محرمانهتر است. بیگمان خداوند از آنچه ازنجام میدهند اگه است (و سزاوار جزای رفتارشان را میدهد). و به زنان مؤمنه بگو: چشمان خود را (از نامحرمان) فرو گیرند (و چشمچرانی نکنند) و عورتهای خویشتن را (با پوشاندن و دوری از رابطه نامشروع) مصون دارند و زینت خویش را (همچون سر، سینه، بازو، ساعد، گردن، خلخال، گردنبند، بازوبند) نمایان نسازند، مگر آن مقدار (از جمال خلقت، همچون چهره و پنجه دستها) و آن چیزها (از زینت آلات، همچون لباس و انگشتری و سرمه و خضاب) که (طبیعتا) پیدا میگردد. و چارقد و روسریهای خود را بر یقهها و گریبانهایشان آویزان کنند (تا گردن و سینه و اندامهایی که احتمالا از لابلای چاک پیراهن نمایان میشود، در معرض دید مردم قرار نگیرد) و زینت (اندام یا بازار) خود را نمودار نسازند مگر برای شوهرانشان ... و پاهای خود را (به هنگام راه رفتن به زمین) نزنند تا زینتی که پنهانش میدارند (جلب توجه کند و صدای خلخال پاهایشان بگوش مردم برسد و) دانسته شود. ای مؤمنان! همگی بسوی خدا برگردید (و از مخالفتهایی که در برابر فرمان خدا داشتهاید توبه کنید) تا رستگار شوید. در این آیات سه دستور به مردان داده شده است:
1. - حفاظت چشمها و نگاهها «یغضوا من ابصارهم».
2. حفظ عفت و شرمگاه «و یحفظوا فروجهم».
3. توبه و رجوع. و فلسفه اول دو دستور را چنین بیان کرده است «ذلک ازکی لهم» این برایشان پاکیزهتر است. و به آنان هم هشدار میدهد که بدانند، همانا خداوند به آنچه که آنان انجام میدهند کاملاً آگاه و مطلع است تا اینکه اگر کسی به فلسفه و هدف این دو دستور پی نبرد و از آن باز نیامد تهدید و هشدار بعدی او را باز دارد. اما به زنان شش دستور داده است:
1- حفاظت نگاه و چشمها.
2- حفظ عفت و شرمگاه.
3- ظاهر نکردن زینت و آرایش.
4- پوشیدن چادر و حجاب.
5- نکوبیدن پاها.
6- توبه و رجوع و این همه دستورات برای تأمین یک هدف است و آن فلاح و رستگاری آنان در دنیا و آخرت. این کثرت اوامر و تنوع آنان به زنان بیانگر نفوذپذیری شیطان در آنها و گمراه کردن مردان از طریق آنان میباشد بنابراین باید زنان و مردان مؤمن بیش از پیش مواظب باشند. و چرا مردان و زنان از نگاه ناروا باز داشته شدهاند، چون نگاه بزرگترین خائن روانی است که روان انسان را میآزارد چون وقتی ببیند محبت طرف مقابل در دل او جای میگیرد و همیشه در فکر و خیال او به سر میبرد لذت طاعت و عبادت را نمیبیند در صدد و فکر رسیدن به مطلوب خود خواهد بود که در این مورد تمام مرزها را در نوردیده و قیود را از هم میگسلد. اما حفظ فرج چرا؟ سید قطب مینویسد: «حفظ«فرج» پیامد طبیعی فرو خواباندن چشم است و گامی است در استواری اراده و هوشیاری در حفاظت از افتادن در گناه و تسلط بر خواهشهای نفسانی، از این رو بین آن دو در یک آیه جمع کرده، تا نشان دهد یکی حالت سبب و دیگری جایگاه نتیجه را دارد، هر دو گامهایی هستند پی در پی، در صفحه ذهن و صحنه زندگی، نزدیک به نزدیک.»[9] پیامدهای ناهنجار نگاههای آلوده و حرام شیخ محمدعلی صابونی مینویسد: «نگاه کردن مقدمه واقع شدن در فجور و ... است.[10] برسوی مینویسد: «قرین شدن نهی از گناه و حفظ فرج مشعر به این است که خطر نگاه بسیار است چه بسا سبب زنا بشود.[11] لذت بردن از جمال و زینت بیگانه، انگیزه و محرک فتنه و مصیبت مردان است بهمین دلیل کیفر نگاه ناروا در حدیث چنین آمده است، آن حضرت علیه السلام فرمودند: «هر که به محاسن زن بیگانهای به قصد لذت بردن نگاه کند روز قیامت در چشمانش سرب گداخته ریخته میشود.[12] یکی دیگر از پیامدهای خطرناک نگاه حرام، برانگیختن شهوت است: «نگاه پنجرهای است که چون بیحساب و بدون رمز گشوده شود، آتش شهوت و هیجان را بر خواهد افروخت، نگاههای آلوده زمینهساز غلیان آزها و ایجاد کششها هستند. نگاههای آلوده پیامدی جز فحشا، سیاهی دل و نکبتهای اجتماعی نخواهد داشت. ناگه راهبر دل، دام شیطان، بذر شهوت و رویشگاه فسق و فجور است، هرزگی چشم دل را خواهد لرزاند، و آرامش و ثبات را از آن خواهد گرفت، فتنهها بر خواهد انگیخت، فسادها بر خواهد آورد.[13] یک خانم نویسنده انگلیسی در تمجید از حفظ نگاه و حجاب و مذمت بیحجابی و طغیان جنسی و شهوترانی در غرب مینویسد: «آزادی زنان در غرب رفته رفته منجر به از دست رفتن محبت همسران از قلوب یکدیگر خواهد شد. بنابراین بهخدا سوگند این احوال فاقد عفت و ننگین ما را وادار میکند که تغییر جهت داده و با علاقه و میل پایبند حجاب شرقیها (مسلمانان) باشیم تا هنر محبت و عشق حقیقی را از سر نیاز یاد بگیریم.»[14] آری دنیای غرب از این بیحجابی و چشمچرانی مطلق به ستوه در آمده و به معایب و فرایندهای آن اعتراف میکند، عفاف و پاکدامنی و ضبط نگاه از صفات مهم و ایدهآلی است که که خداوند متعال در توصیف خصایل اخلاقی زنان سیمین بدن بهشتی و پا طینت میفرماید: «فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلا جَانٌّ»[15]؛ در باغهای بهشت زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمیورزند و پیش از آنان کسی از انسانها و پریها با ایشان نزدیکی و مقاربت نکرده است. و در توصیف رسول اکرم آمده است: «و کان خافض الطرف، نظره الارض اطول من نظره الی السماء ... و کان اشد الناس حیاء»[16]؛ آن حضرت فروهشته چشم بود، نگاهش به زمین طولانیتر از نگاهش به آسمان بود ... و از همه مردم در حیاء شدیدترین بود. حضرت امسلمه (رضی الله عنها) گفتهاند: «من و میمونه در محضر حضرت رسول اکرم حاضر بودیم که ناگاه ابن اممکتوم امد- این بعد از فرضیت حجاب و دستور به رعایت حجاب شرعی ما بود- آن حضرت علیهالسلام فرمودند: «خودتان را بپوشانید»، ما گفتیم: «یا رسول الله، او نابیناست ما را نمیبیند و نمیشناسد» آن حضرت علیهالسلام فرمودند: «آیا هم دو تا هم نابینا هستید؟! آیا شما او را نمیبینید».»[17] امهات المؤمنان بدور از شائبه لذت بردن از مرد بیگانهای بودند ولی آن حضرت علیه السلام به داماد خویش حضرت علی فرمود: (اگر بطور اتفاقی) نگاهت (به زنی) افتاد (بار دیگر) نگاه (دوم) را پشت سر آن نفر است، چون اولین نگاه به نفع توست (یعنی برایت گناهی ندارد) و دیگری به نفع تو نیست.[18] چون نگاه اول بدون قصد و هدف لذت بردن بوده است و امکان پرهیز از آن زیاد ممکن نیست، ولی اگر نگاه دوم را انداختی بدان که در توان انسان است که آن را کنترل کند و از یک خبث درونی حکایت میکند که انگیزه آن لذت بردن است، بنابراین برای آن گناه در نظر گرفته میشود، اما اگر اتفاقی و نا به هنگام چشم انسان به موردی بیفتد چه کار باید کرد؟ در این مورد حضرت رسول اکرم در جواب سوال حضرت جابر که درباره نگاه اتفاقی پرسیده بود فرمود: «اصرف بصرک»[19] نگاهت را برگردان. زیرا چقدر نگاهها بودهاند که حسرتهای زیادی برای انسان به دنبال داشتهاند، حضرت رسول اکرم در عمل نیز نگذاشتهاند که یاران وی در دام چشمچرانی و لذت نظر به بیگانگان بیفتند و از این راه شکار شوند به جریان فضل بن عباس نگاه کنید، ابن عباس (رضی الله عنهما) فرمود: فضل با رسول خدا بر مرکبی سوار بود، زنی از قبیله خثعم بنا به ضرورتی پیش رسول خدا مراجعه کرد، فضل به آن خانم و آن خانم به فضل نگاه میکرد، و پیامبر اکرم صورت فضل را به جانب دیگر برگردانید.»[20] نهی از دنباله روی شیطان شیطان برای از هم پاشیدن زنجیره خانوادهها و به فساد کشیدنشان برنامههای زیادی دارد که هر کدام با دیگری متفاوت است و یکی از برنامههایش توطئه چشمچرانی و اباحیگری است، که قرآن کریم به شدت از پیروی و همگامی شیطان بر حذر داشته است: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ»[21] ای مؤمنان گام به گام شیطان، راه نروید و به دنبال او راه نیفتید، چون هر کسی گام به گام شیطان راه برود و دنبال او بیفتد (مرتکب پلشتیها و زشتیها میگردد) چرا که شیطان تنها به زشتیها و پلشتیها (فرا میخواند و) فرمان میراند. بنا بر این جامعه اسلامی، پسران جوان ودختران جوان، زنان و مردتن همه و همه باید موعظه و پند خداوند را بپذیرند و آن عدم بازگشت به معاصی است «یَعِظُکُمْ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ»[22]؛ نصیحت میکند شما را خداوند از اینکه بازگردید به مانند این برای همیشه، اگر شما مؤمن هستید. در غیر این صورت بشریت میعادگاه و دادگاهی دارد که در آن زبانها و دستها و پاها به سخن در آمده و اعتارف میکنند: « یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»[23]؛ روزی که شهادت میدهد علیه آنان زبانهایشان و دستهایشان و پاهایشان به آنچه انجام میدادند. دادگاه فوق و بازجوییها و حساب پس دادنهای آنان بسیار سخت و رسوا کننده است. جامعه ایدهآل و عروج و زوال نظامهای سیاسی جامعه ایدهآل جامعهای است که مردان و زنان آن به تعالیم عالی اسلام عمل کرده و اخلاقشان را در پرتو آن و در چهارچوب شرع اصلاح کنند تا حکومت اخلاق در دلها فراهم گردد. چون اگر عفت و شرافت زن و مرد بازیچه هوسبازان قرار گیرد آن جامعه جامعه ی گندیدهای است که بوی انسانیت از آن به مشام نمیرسد. رافعی رحمه الله مینویسد: اتدری ما هی الحکومة الصحیحة فی مثل حالتنا؟ هی ان تحکموا انتم فی الشعب حکومة اخلاقیة نافذة القانون، فتنضبطوا اخلاق النساء والرجال، و نزدوها کلها اخلاقا محاربة لا تعرف الا الجد والکرامة والصرامة الحق، والا فکما تکونوا یولی علیکم»[24]؛ ای جوان، آیا میدانید که در این وضعیت حکومت درست چیست؟ حکومت درست این است که شما در میان ملت، حکومت اخلاق را حاکم کنید که قانون در آن عمل شود، و اخلاق زنان و مردان را درست کنید و اخلاق آنان را اخلاقی تهاجمی قرار دهید که چیزی جز جدیت و کرامت و قاطعیت در حق را نداند وگرنه آن گونه که هستید بر شما چنان حاکمانی گمارده میشود. بلکه اگر جوانان جامعه بی بندوبار بوده و فاقد حکومت اخلاق در درون خود باشند، نظام سیاسی حاکم هم دوام و موفقیتی نخواهد داشت. «و بهذا لن تفلح حکومة سیاسیة فی الشرق الناهض ما لم یکن شبابها حکومة اخلاقیة یمدها من نفسه و من الشعب فی کل حادثة بالاخلاق المحاربة»[25]؛ بنابراین قاعده، هیچ حکومت سیاسی در شرق نو پا موفق نخواهد شد تا زمانی که جوانان آن از حکومتی اخلاقی برخوردار باشند که جوانان و ملت، آن دولت را در هر حادثه با اخلاق مبارزهگرایانه با پلیدیها کمک کنند. حکومتهایی که توجهی به ریشهکن کردن مفاسد و اصلاح اخلاق ملت خود ندارند؛ بلکه میخواهند مشکلات جنسی نسل جوان را با آزادی بی قید و بند آنان حل کنند و زنان و مردان را به حال خود میگذارند، این سیاست، سیاست اصلاح با فساد بیشتر، و مداوای تب ساده با طاعون، قطع پستان مادر در میان لبهای شیرخوار ناتوان و محتاج است که نه اینکه نتیجه درستی ندارد؛ بلکه مشکل را بغرنجتر میکند. بوصیری رحمه الله در مدیحه برده میسراید: ان النفس کالطفل ان تهمله شب علی حب الرضاع و ان تفطمه ینفطم فلاترم بالمعاصی کسر شهوتها ان المعاصی یقوی شهوة النهم؛ نفس اماره انسان به مثابه طفلی است اگر او را به حال خود بگذارید بر شیر نوشی علاقهمند و تقویت میشود و اگر او را از شیر بازگیری، باز گرفته میشود. پس با معاصی در صدد ارضای شهوت نفس مباش، چون معاصی شهوت فرد پرخور و شکمو را بیشتر تقویت میکند... دزدی کار زشتی است ولی دزدی مراتبی دارد، دزدی یک تکه گوشتی از دکان قصابی هم دزدی و کار زشتی است حال اگر کسی بیاید موجودی بنام زن از دست شوهرش یا از خانواده اش بدزدد، تفاوتی با دزدی قبلی دارد؟ بلکه زشتتر و خطرناکتر از تمام دزدیهاست. و عار و ننگ دزدی اول فراتر از یک مغازه نمیرود، اما عار و ننگ زن در حریم خانه محدود نمیشود، بلکه به تمام خانه و محلهها و محافل نفوذ میکند و انسان را سرخورده میکند. اینجاست که رسول اکرم میفرماید: «کنترل و پاسداری از حریم خانواده و زیردستان را شدت ببخشید، «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته«؛ همه شما راعی و همه شما مسئول زیر دستان خود هستید. سه مصیبت در یک مصیبت اگر خدا ناکرده زن از بیحجابی و لذت رساندن با جمال و آرایش خود به نگاه بیگانگان دست نکشد، سرخورده جامعه شده و سقوط میکند و سقوط او سقوط یک نفر نیست، بلکه سقوط سه گروه و سرخوردگی آنان است. رافعی مینویسد: سقوط زن بنا به شدت و خطیر بودن آن، سه مصیبت را به بار میآورد: «مصیبت سقوط خود زن، مصیبت سقوط شرافت و الدین، مصیبت سقوط شرافت فرزندان و تمام مصایب خانواده، در خانه مستور میماند جز عار و ننگ زن.»[26] راههای علاج این معضل اخلاقی یکی از این راهها استفاده از عقل و منطق است. عادتی که به سالیان دراز برای ما طبیعت ثانوی شده یکشبه از سر به در نمیرود، ولی خوشبختانه اگر به دستور عقل و منطق و با عزمی راسخ رفتار کنیم و شتابزده نباشیم هر خلق و خویی هرچه کهنه باشد خیلی زودتر از آنچه آمده خواهد رفت. باید اول قواعد کلی را که بر وجود انسانی حکمفرما است فرا بگیریم پس از آن هرچه بهتر شخص خودمان را بشناسیم یعنی بدانیم چه خلیقه و عادتی را میخواهیم در خود عوض کنیم و کدام را رشد و نمو بدهیم و بخصوص بفهمیم چه قابلیت خاصی در ما موجود است که بتواند در زندگی مایه برجستگی و کامیابی باشد، بعد از آنکه به این تشخیصها موفق شدیم باید خود را به صفا پافشاری و شکیبایی مجهز کنیم و همواره ناظر و مواظب خود باشیم و تا اصلاحی را که در نظر گرفتهایم در خود بوجود نیاوریم، دست از کوشش و مجاهده بر نداریم.»[27] ازدواج یکی دیگر از راههای علاج چشمچرانی ازدواج در سایه تفاهم و شناخت بین همسران جوان و گردن نهادن به سنن اسلامی است. حضرت رسول اکرم فرمودهاند: «یا معشر الشباب من استطاع منکم الباءة فلیتزوج، فانه اغض للبصر و احصن للفرج، و من لم یستطع فعلیه بالصوم فانه لم وجاء»[28]؛ ای جوانان، هر یک از شما توان ازدواج دارد باید ازدواج بکند، چون ازدواج چشم را بیشتر از هر چیز نگه میدارد و شرمگاه را بیشتر محافظت میکند، و هر که این توان را ندارد به او روزه پیشنهاد میشود، چون روزه قاطع غریزه است. تزکیه نفس تزکیه نفس یکی از راههای علاج است که بر اثرت ممارست و تمرین برای انسان امری عادی میشود که با پایبندی و مداومت بر احکام اسلامی عاید انسان میشود و به راهنماییهای مربیان دینی و اخلاقی گوش فرا دهد و سیرت علمای ربانی و مربیان اخلاق را مطالعه نماید و سعی کند آنها را در زندگی خود پیاده کند، و قرآن و سنت سر لوحه این برنامه اصلاحی است که انسان را تزکیه کرده و از عواقب و کیفر خصایل بد بویژه چشمچرانی برحذر میدارد، خوشا به سعادت فرد تزکیه شده و تائب. « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا (9) وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا»[29] به یقین رستگار شد کسی که نفس خود را پاک و صاف کرد، و به یقین زیان دید کسی که نفس خود را آلوده کرد. « یَعْلَمُ خَائِنَةَ الأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ»[30] خداون چشمهای خائن را میداند و آنچه در سینههای پنهان است. از خداوند متعال عاجزانه التماس دارم که من و خوانندگان را از شائبه تمام گناهان و عواقب آن نجات دهد. «اللهم آت نفسی تقواها، و زکها انت خیر من زکاها، انت ولیها و مولاها و صلی الله علی سیدنا محمد و آله و صحبه و سلم.» «والسلام»
منابع
[1] - نور 21.
[2] - مصطفی صادق رافعی، وحی القلم:2/109، دار القلم العربی سوریه، حلب، 1997 میلادی.
[3] - منبع سابق: 2/53.
[4] - فلسفی، گفتار فلسفی جوان، ص: 100 به نقل از لذات فلسفه، ص91.
[5] - عنکبوت: 65.
[6] - وحی القلم: 3/303 .
[7] - نور: 31.
[8] - نور: 31-30.
[9] - سید قطب، فی ظلال القرآن: 4/2512.
[10] - صابونی، روائع البیان: 2/148.
[11] - برسوی، روح البیان: 6/141.
[12] - تکملة فتح القدیر: 8/97.
[13] - فتحیه فتحی زاده، حجاب، ص:70.
[14] - رافعی، وحی القلم: 1/168، دار القلم العربی، سوریه، حلب.
[15] - رحمن: 56.
[16] - ابوداود،ترمذی، و قال حدیث حسن صحیح.
[17] - رافعی وحی القلم: 2/32.
[18] - ابو داود، باب ما یؤمر به من غض البصر.
[19] - ابوداود باب سابق.
[20] - متفق علیه، اللؤلؤ و المرجان: 844.
[21] - نور 21 [22] - نور 17.
[23] - نور 24.
[24] - مصطفی صادق رافعی، وحی القلم: 2/226.
[25] - رافعی، وحی القلم: 2/227، دار القلم العربی، سوریه، حلب.
[26] - رافعی، وحی القلم: 1/217، دار القلم العربی، سوریه حلب.
[27] - رشد شخصیت، ص: 26.
[28] - متفق علیه.
[29] - شمس: 10-9.
[30] - غافر: 19
نظرات
با سلام و عرض تشکر اؤ مقاله بسیار مفیدتان واقعا این مشکل ما مسلمانها است که پیشگیری ها را فراموش می کنیم موفق باشید